اضافه وزن: از کجا ناشی می شود ، یا چرا نمی توانیم وزن کم کنیم

فهرست مطالب:

اضافه وزن: از کجا ناشی می شود ، یا چرا نمی توانیم وزن کم کنیم
اضافه وزن: از کجا ناشی می شود ، یا چرا نمی توانیم وزن کم کنیم

تصویری: اضافه وزن: از کجا ناشی می شود ، یا چرا نمی توانیم وزن کم کنیم

تصویری: اضافه وزن: از کجا ناشی می شود ، یا چرا نمی توانیم وزن کم کنیم
تصویری: 2 میوه برای رفع لاغری صورت 2024, آوریل
Anonim

میلیون ها انسان روی زمین آرزوی لاغر شدن را دارند. چه کسی متعهد نیست که در این زمینه به آنها کمک کند! متخصصان تغذیه ، مربیان ، نویسندگان کتاب و روش ها همه این "متخصصان" دقیقاً می دانند که برای لاغر شدن و درآمدزایی از آن باید چه کار کنند. متأسفانه ، اضافه وزن برای همیشه از بین نمی رود و مبارزه از نو آغاز می شود. بنابراین وظیفه کسب درآمد در نهایت بسیار موفقیت آمیزتر از کار به دست آوردن چهره ای باریک است.

بنابراین ، روانشناسان به طور فزاینده ای توصیه می کنند ، به جای اینکه خود را با رژیم های غذایی و آموزش خسته کنید ، به دنبال پاسخ این سوال باشید: "چرا می خورم؟"

آنچه می خوریم بدون اینکه متوجه شویم

تاتیانا مسکویتینا ، روانشناس ، متخصص روان درمانی فرا شخصی می گوید: مردم اغلب نه به دلیل گرسنگی ، بلکه به دلیل اینکه احساسات عاطفی را تجربه می کنند و نمی خواهند آنها را احساس کنند ، می خورند. - و غالباً ناخودآگاه اتفاق می افتد. این اصطلاحاً پرخوری عاطفی است. یعنی غذا برای رفع نیازهای بدن نیست ، برای بدن زائد است و بنابراین در چین ها رسوب می کند. بیایید بفهمیم چه چیزی پشت این یا آن غذا است و با آن چه کار کنیم.

یکی از شایع ترین شرایطی که مردم به آن مبتلا می شوند خستگی است. در این حالت ، به طور کلی ، شخص اهمیتی نمی دهد که چیست. پس از همه ، مهمترین چیز این است که مدت زمان بیشتری در حالت استراحت و آرامش باشید. اگر در این لحظه افراد نزدیک یا همکاران با مشکلاتشان به شما بگویند ، پس غذا راهی مناسب و قابل قبول از نظر اجتماعی است که حداقل برای مدتی خلاص شوید.

و اگر به خود اجازه نمی دهید آرام باشید و به شدت کار کنید ، پس خستگی و تمایل به استراحت می تواند به جذب کربوهیدرات های ساده تبدیل شود: شیرینی ، کلوچه ، وافل. و گاهی نوشیدنی های شکلاتی و مقوی: چای یا قهوه غلیظ ، کوکاکولا ، نوشیدنی های انرژی زا. از این گذشته ، همه اینها تأثیر مهیجی بر روی سیستم عصبی دارند و به شما کمک می کنند تا کاهش نشاط نداشته باشید. و در ضمن شما فقط به استراحت احتیاج دارید!

دلزدگی و مالیخولیا

دیگر احساسات "گرفتار" دیگر ، بی حوصلگی و اشتیاق و گاهی اوقات از دست دادن معنای زندگی است. وقتی شخصی علاقه مند و غمگین نیست ، به تنوع ، احساسات خشن ، زندگی پر جنب و جوش و معناهای جدیدی نیاز دارد که ارزش زندگی برای آنها دارد. اما او این تنوع را نه در ماجراجویی یا برنامه ریزی اوقات فراغت و نه در تغییر شغل یا عاشق شدن جستجو می کند. نه ، او زندگی خود را به روشی ساده تر و ایمن - از طریق احساسات جدید چشایی - تنوع می بخشد.

جالب اینجاست که دو نفر در دو حالت احساسی متفاوت غذاهای مختلف را انتخاب می کنند و الگوی غذایی آنها متفاوت خواهد بود. و با توجه به اینکه فرد چگونه می خورد و چه غذایی را انتخاب می کند ، می توان با دقت کافی تشخیص داد که چه نوع وضعیتی در این زمینه وجود دارد.

کینه و عصبانیت

وقتی فردی عصبانیت را به دست آورد ، سریع و با حرص غذا می خورد ، تکه های بزرگ را گاز می گیرد ، تقریباً غذا را نمی جوید. ناخودآگاه هر آنچه مربوط به گوشت است را انتخاب می کند - سوسیس ، کالباس ، سوسیس کوچک - یا چیز سخت و ترد را خرخره می کند. معنای این چیزی شبیه به این است: اگر من نتوانم فردی را که از او عصبانی هستم گاز بگیرم ، حداقل چیزی شبیه گوشت را گاز می گیرم.

تمام درجه بندی های عاطفی عصبانیت: اختلاف نظر ، نارضایتی ، دلخوری ، تحریک ، خشم ، هاری ، عصبانیت ، انزجار - تقریباً همیشه با انحراف غیرقابل کنترل رفتار خوردن همراه است. اما سه مورد آخر احتمالاً اشتها را از بین می برد ، در حالی که شخصی می خواهد با کمک غذای فعال ، جلوه های کمرنگ تری را در خود غرق کند.

در مورد کینه ، در حقیقت ، این نیز عصبانیت است که به درون معطوف می شود. و از کینه ، مردم اغلب غذا می خورند تا احساس بدی داشته باشند.حتی گاهی اوقات با این فکر: "بگذارید برای من بدتر شود!" جالب است که وقتی افراد دلخور می شوند ، محصولات "کودک" را ترجیح می دهند: شیرینی ها ، میوه ها ، بستنی ، زیرا این یک روش برای دلسوزی برای خود است ، مانند کودکی.

اضطراب

- تاتیانا مسکویتینا می گوید: - اضطراب به شدت با دستگاه گوارش مرتبط است. - با اضطراب ، ترشح آب معده افزایش می یابد. و کل دستگاه گوارش به حالت تن صدا می رسد. بنابراین ، با اضطراب ، اغلب می تواند معده را بمکد - احساساتی شبیه به گرسنگی.

درست مانند خشم ، اضطراب دارای سطوح مختلفی است: هیجان ، اضطراب ، دلهره ، ترس ، اضطراب ، ترس ، ترس ، وحشت ، وحشت. و اگر اضطراب به وحشت شدت می یابد ، در این زمان دیگر زمان غذا خوردن نیست. غذا وقتی ظاهر می شود که اضطراب نسبتاً ملایم باشد و غالباً توسط شخص تحقق پیدا نکند.

فردی که دچار اضطراب است ، نیش می زند: غذا را پشت سر می گذارد ، آن را در دهان خود می گذارد و حتی متوجه آن نمی شود. از آنجا که غذا در مقادیر کمی عرضه می شود ، زمان هضم آن به نسبت سریع است و به نظر می رسد فرد دوباره گرسنه است.

در اضطراب ، مردم اغلب نوشیدنی های گرم مانند چای مصرف می کنند. واقعیت این است که وقتی چیزی گرم وارد معده می شود ، تحت تأثیر گرما ، عضلات آن شل می شوند - و به نظر می رسد که خیلی هشدار دهنده نیست. در همه این موارد ، غذا به عنوان آرامبخش عمل می کند.

گناه و شرم

گناه زمانی به وجود می آید که شخصی با عملکرد خود به شخصی آسیب برساند یا خلاف ارزشهای خود عمل کند. شرم همیشه با محکومیت درونی همراه است. اگر در طول تجربه گناه ، شخصی کم و بیش در درون خود یکپارچه باقی بماند ، پس شرم شخصیت را به دو قسمت تقسیم می کند ، یکی از آنها به لحاظ اخلاقی دیگری را سوزاند. غالباً ، این دو احساس در مجاورت یکدیگر هستند: شخص مرتکب عملی می شود که به نظر او نباید چنین کاری می کرد و نسبت به او احساس گناه می کند. و سپس شرم به آن پیوست ، یعنی فرد شروع به "حمله" به خود ، محکوم کردن و تخریب می کند.

شرم سایه های زیادی دارد: خجالت ، ناجوری ، ناراحتی ، خجالت ، شرم ، خجالت ، شرم. هر دو احساس - گناه و شرم - احساسات سختی هستند ، تجربه آنها آسان نیست. بنابراین ، به دست گرفتن یک نیاز طبیعی است که به نوعی از شدت تجربیات می کاهد و از آنها منحرف شود.

تنهایی و نیاز به عشق

مهمترین و عمیق ترین دلیل هرگونه اعتیاد و در وهله اول غذا ، احساس تنهایی است.

افرادی که سعی می کنند تنهایی خود را غرق کنند غذاهای گرم ، نرم و لطیف را ترجیح می دهند: نان ، کیک و کیک با خامه لطیف ، گل ختمی ، شیرینی با مواد پر کننده نرم و همچنین محصولات لبنی: شیر ، کفیر ، ماست ، بستنی ، پنیر دلمه یا دیگر اینکه آنها دوست دارند غذا توسط انجمن های گذشته: به عنوان مثال ، در کودکی مادربزرگ من روزهای یکشنبه پای آلبالو می پخت - و همه خانواده پشت میز جمع می شدند و در این میز یک فضای مهربان ، صمیمی و بسیار گرم حاکم بود. و نه ، نه ، بگذار این کیک را به یاد بیاورم و آن را به شدت ، به شدت بخواهم.

در واقع ، همه این ترجیحات در مورد نیاز به عشق ، صمیمیت ، مراقبت ، حساسیت و محبت صحبت می کنند.

چه باید کرد؟

فرض کنید ما موفق شده ایم بین احساسات و روشی که انتخاب می کنیم ارتباط برقرار کنیم. کار بعدی چیه؟

سرگئی لئونوف ، روانشناس ، متخصص روان درمانی اختلالات خوردن ، می گوید: "اگر درک کنید که بین وضعیت عاطفی و پرخوری شما رابطه وجود دارد ، بسیار خوب است." - بالاخره بسیاری از افرادی که با وزن دست و پنجه نرم می کنند ، دلایل پرخوری خود را درک نمی کنند. یا آنها دلایل نادرستی می یابند: هیچ اراده ای وجود ندارد ، انگیزه کافی نیست و غیره."

اما آگاهی به تنهایی کافی نیست - قطع این ارتباط مهم است. و در اینجا دو روش عمل وجود دارد: اول اینکه سعی کنید خودتان آن را انجام دهید ، دوم اینکه از یک متخصص کمک بگیرید.

در مورد تغییر وضعیت مستقل ، نگه داشتن یک دفتر خاطرات به اصطلاح احساساتی می تواند در اینجا کمک کند ، جایی که هر بار که به یک "درمان خوشمزه" دیگر کشیده می شوید ، می نویسید که در حال حاضر چه احساسی را تجربه می کنید و چه چیزی واقعاً بخواهید (نه در مورد غذا ، بلکه در مورد احساسات). بگذارید بگوییم شما احساس اضطراب می کنید ، اما آرامش خاطر و احساس امنیت می خواهید. در برخی شرایط دیگر ، ممکن است احساس خستگی و نیاز به استراحت باشد. و غیره با نوشتن احساسات و نیازهای واقعی خود در هر بار ، به تدریج خود را دوباره آموزش می بینید.با گذشت زمان ، شما یاد خواهید گرفت که اولین چیز را برای آب نبات دنبال نکنید ، بلکه به احساسات خود گوش فرا دهید و درک کنید که واقعاً چه می خواهید.

روش دوم برای کسانی مناسب است که نمی توانند به تنهایی کنار بیایند. ما همیشه نمی توانیم از بیرون به شکلی بی طرفانه و عینی به خودمان نگاه کنیم. بنابراین ، برای دیدن دلایل واقعی پرخوری. در اینجاست که می توان مشاوره از روانشناس یا روان درمانگر استفاده کرد.

علاوه بر این ، لازم به یادآوری است که در برخی موارد ، پرخوری یکی از نشانه های یک اختلال جدی در غذا خوردن (مانند پرخوری) است. و در این حالت کنار آمدن به تنهایی غیرممکن است.

توصیه شده: