او حتی قبل از یاکوزا رقصید

فهرست مطالب:

او حتی قبل از یاکوزا رقصید
او حتی قبل از یاکوزا رقصید

تصویری: او حتی قبل از یاکوزا رقصید

تصویری: او حتی قبل از یاکوزا رقصید
تصویری: یاکوزا ، خطرناک و جانی ترین گروه مافیایی تاریخ 2024, آوریل
Anonim

تصور زندگی آنی پاولووا در یک خط مستقیم دشوار است. یا حتی دو موازی. او در 31 سالگی موفق به یادگیری در دانشکده فلسفه دانشگاه دولتی مسکو شد ، شش زبان را یاد گرفت ، به عنوان معلم مدرسه و مترجم کار کرد و ناگهان مشهورترین مجری بورلسک در روسیه شد. دو سال پیش ، آنیا از مسکو به برلین نقل مکان کرد. برای چی؟ ظاهراً ، همه اینها بخاطر همان ترس از جبر است که تقریباً از بدو تولد او را تعقیب می کند. ماسلنتا در لحظه ای که تازه از یک تور اروپایی دیگر برگشته بود با آنیا تماس گرفت تا بفهمد او کیست ، آیا فیلسوفان خسته کننده اند ، آیا رقصنده ها برهنه هستند و آیا می توان به او ، آنا پاولووا ، روی یک بز کج رسید.

درباره دوپینگ ، گه و تعادل

موسلنتا: اگر یک راز نباشد از کجا برگشتی؟

پس از مهاجرت به برلین ، دریافتم که کسب درآمد بدون ترک این شهر بسیار دشوار است. در اینجا تعداد هنرمندان بسیار زیاد است و بنابراین به آنها مبلغی پرداخت می شود که اینقدر زیاد نگویند. بنابراین من خیلی تور می کنم ، اینجا و آنجا بازی می کنم. و اکنون دو هفته است که در خانه نیستم - من به دور آلمان سفر کردم ، در سوئیس ، در بازل بودم.

یکی؟

به عنوان یک قاعده ، بله. اما گاهی اوقات من به عنوان نوعی تیم می پیوندم.

زندگی در تور ، بیا ، بدون شکر؟

قبلاً سخت بود ، بله. من اصلاً نمی دانستم چگونه از خودم مراقبت کنم. و اکنون همه چیز تحت کنترل من است: من کتابهای مورد علاقه خود ، جوراب های گرم ، نوعی غذا را با خود حمل می کنم. به طور کلی سعی می کنم راحت ترین شرایط را برای خودم فراهم کنم. اما هنوز هم خوردن آن دشوار است. افراد مختلف بی پایان در اطراف ، آب متفاوت - از همه اینها خسته شده اید. علاوه بر این ، از آب های مختلف - بیشتر.

و هیچ همکاری از دختران وجود ندارد؟ آنها می گویند هر تیم زنان ، به خصوص تیمی که همه دختران در آن زیبا هستند ، نوعی تراریوم است

منظورت گدیوشنیک است؟

دقیقا

هیچ چیز شبیه به این! اینها فقط هنرمندان شگفت انگیز فوق العاده خسته ای هستند که آخرین قدرت خود را از شهری به شهر دیگر می کشند ، اما در عین حال دیوانه وار از یکدیگر حمایت می کنند.

خسته و پرطرفدار هستید؟ خوب ، خوب مشخص نیست که چطور باید همزمان زیبا و سکسی به نظر برسید

سخت نیست. از نظر من شخصاً ، هر حضور در صحنه مانند فرصتی است تا مدتی در اقیانوس عشق و آدرنالین شیرجه بزنم.

بدون دوپینگ؟ خوب ، حداقل لیوان براندی

چه براندی! ما رقصنده هستیم ، نمی توانیم تعادل را خراب کنیم. بنابراین پیش بینی من قبل از نمایش کمی آب نبات برای تزریق قند به خون من و کمی روحیه دادن است. با همکاران گپ بزنید. کش آمدن. برای خوب تنظیم کنید. اینگونه زندگی می کنیم

درباره والدین ، روشنفکران و ترس از جبر

چند سال است که شما در بورلسک هستید؟

من این کار را از سال 2011 ، یعنی حدود هشت سال انجام داده ام.

شایسته اما بیایید ابتدا درباره آنچه پیش از این صحبت کردیم صحبت کنیم. تمام اطلاعات موجود در مورد شما در اینترنت با این عبارت شروع می شود: تحصیل در دانشگاه دولتی مسکو. واقعیتی که قابل احترام است. اما قبل از آن ، اگر نه یک راز ، چه چیزی بود؟

Image
Image

استو آلوتروپیا

من در مسکو به دنیا آمدم. او در لنینسکی پروسپکت - بین ایستگاه های Akademicheskaya و Universitet زندگی می کرد. اقوام من از طرف مادرم کارمندان آکادمی علوم ، شیمی دانان هستند. مادربزرگ طرف پدر مدیر مدرسه بود ، پدربزرگ مهندس بود. به یاد دارم که از رفتن به مهد کودک امتناع ورزیدم ، و سپس وقت خود را با مادرم در دانشگاه دولتی مسکو گذراندم ، سپس با پدرم در م instسسه دیگری رفتم. به طرز حیرت انگیزی جالب بود! به طور کلی ، همانطور که می فهمید ، این محیط مناسب ، روشنفکر واقعی مسکو بود که من هنوز ارتباطات زیادی با آن دارم.

احتمالاً از کودکی آرزو داشتید که دانشمند شوید؟

من کاری را که خانواده ام انجام می دادند دوست داشتم ، فضای ساختمان های قدیمی دانشگاه را دوست داشتم ، اما - من همیشه یک شخص خلاق بوده ام. من برای عروسک لباس دوختم ، آواز و رقصیدم و جلوی آینه رقصیدم ، و همچنین ، از سه سالگی شروع به یادگیری زبان انگلیسی و یک زبان دیگر کردم ، سپس در مدرسه خوب درس خواندم و تعداد زیادی کتاب خواندم.

و سپس ، همانطور که قبلاً می دانیم ، وارد دانشگاه دولتی مسکو شدیم. در دانشکده فلسفه. برای چی؟ پدر و مادرت تو را ساخته اند؟

بله ، آنها دائماً می گفتند که من کاملاً نیاز به تحصیل در دانشگاه دولتی مسکو دارم. همه فکر می کردند که من یک فیلسوف خواهم شد ، زیرا در آن زمان شش زبان یاد می گرفتم. اما تصور می کردم که تا پایان روزهایم به عنوان مترجم کار می کنم و از چنین احتمالی ترسیده ام.

و احتمال فیلسوف شدن - نه؟

من دقیقاً به این دلیل به دانشکده فلسفه رفتم که نمی خواستم تصور کنم پنج سال دیگر چه کسی خواهم شد. مقدرات خسته کننده است. هر مکانی برای رشد را می کشد. بنابراین ترجیح دادم به ناشناخته بپرم. و این تنها چنین جهشی در زندگی من بود که عملاً به نتیجه ای نرسید ، اگرچه در کل 5 سال عالی داشتم.

تخصص خود را به خاطر می آورید؟

البته! فلسفه دین و مطالعات دینی در بخش سابق الحاد علمی. مطالعه فوق العاده جالب بود. ما زبانهای لاتین ، یونان باستان ، اسلاوی کلیسا را مطالعه کردیم.

درباره منافذ ، افلاطون و یاکوزا

هیچ جرمی وجود ندارد ، اما عبارت "دختر فیلسوف" (من با انجام یک نظرسنجی در میان دوستان بررسی کردم) با الف) موش خاکستری ب) سوراخ ج) "ناخوش" همراه است. کدام یک از اینها در مورد شما است؟

هیچ چیزی! به نظر من همه اینها کلیشه های احمقانه ای است که هیچ ارتباطی با کسی که من می شناسم و تحصیلات فلسفی دارد ندارد. هرکسی که با او درس خوانده ام ستاره راک کاملی است! هوشمند ، بدبین ، با شهوتی باورنکردنی برای زندگی.

چگونه فیلسوفان روشن می شوند؟

آگاهی از دیالوگ های افلاطون. بنابراین ، آنها همیشه چیزی برای گفتگو دارند. گرچه شخصاً ، گروه فلسفه من تمایل به انجام مکالمه های هوشمندانه را تا پایان کاملاً ناامید می کند ، اما به نظر می رسد از دوران من است. سیرم!

چیزی که امروز در دانشگاه دولتی مسکو خوانده اید در حافظه شما باقی مانده است؟

Image
Image

استو آلوتروپیا

آره. ما آنقدر خوانده ایم که فراموش کردنشان غیرممکن است. و اکنون ، در آلمان زندگی می کنم ، من همچنان با میراث فرهنگی اروپا آشنا می شوم ، دانش خود را تعمیق می دهم. به عنوان مثال در این آخر هفته ، وقتی در مونیخ بودم ، وقت پیدا کردم و به موزه رفتم تا مجموعه ای از سرامیک های عتیقه را ببینم. جالب بود. آنچه از کتاب می دانستم ناگهان واقعی و ملموس شد.

من نمی خواهم کسی را آزرده کنم ، اما به من بگو: با چنین تحصیلات و دانش ، این فکر شما را اذیت نمی کند که بیشتر اوقات احمقانی احاطه کرده اند که فقط می توانند برقصند؟

خوب ، گوش کنید … رقصندگان بورلسک زمینه های بسیار متفاوتی دارند. همه ما از دنیاهای کاملاً متفاوتی به اینجا آمده ایم ، دید کاملاً متفاوتی از زندگی ، کودکی های مختلف داریم ، بنابراین مقایسه ما مانند مقایسه گرم با نرم است. اکنون در اوبرهاوزن و هامبورگ با دو رقصنده - بزرگتر از من - برنامه اجرا کرده ام. یکی از آنها ، یک زن ژاپنی ، بیش از زندگی من عملکرد دارد. و بنابراین او گفت که وقتی حدود 18 سال داشت ، حتی جلوی یاکوزا رقصید. چگونه می توانید نسبت به شخصی که چنین تجربه شگفت انگیزی دارد باهوش تر شوید! پس بیایید توافق کنیم که من فقط متفاوت هستم. و در اینجا یک نکته مهم دیگر نیز وجود دارد: افرادی که حرفی برای گفتن ندارند به حالت بورسلیک نمی روند. این ژانر از کسانی استفاده می کند که همیشه در جستجوی کار هستند و دیدگاه زیبایی خود را دارند. یک آدم احمق در این محیط جایگاه خود را پیدا نخواهد کرد.

درباره کودکان ، تغییرات و رژیم فون تیزی

ضمناً: چرا در مدرسه ای که به عنوان معلم انگلیسی کار می کردید اقامت نکردید؟

من به دو دلیل به آنجا رفتم. دقیق تر ، مانند این: من دو داستان در این امتیاز دارم و هر دو واقعیت دارند. داستان اول این است: من دختری بسیار ناامن بودم که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ، تصمیم گرفتم همه چیز تمام شده است - سرگرم کننده تمام شد ، فقط کار ، ازدواج و بازنشستگی در پیش بود. حتی نمی توانستم تصور کنم که شما می توانید جای دیگری کار کنید! اما یک داستان زیباتر نیز وجود دارد: من تصمیم گرفتم به جامعه ادای احترام کنم ، اتفاقا مدرسه عالی است! من کار با کودکان ، به خصوص با بچه ها را دوست دارم - با آنها سرگرم کننده است. گرچه من در دبیرستان تدریس می کردم.

نمی ترسید برخی از دانش آموزان دبیرستان سابق شما عکس های شما را از نمایش ببینند؟ "به خودت یک معلم نده!" - او فکر خواهد کرد. و او حق خواهد داشت ، زیرا حقیقت این است - هیچ گلی به خودتان نزنید

اکنون دانشجویان من حدود 24-25 سال سن دارند. بنابراین - بگذارید آنها فکر کنند ، دیگر ترسناک نیست ، همه چیز خوب است.

آنیا ، و هنوز.فیلسوف ، معلم مدرسه در چه مرحله ای مشکلی پیش آمد؟ چه زمانی این ناهنجاری شناختی (گفتگو با یک شخص باهوش خوشایند است!) متناسب با همه موارد فوق و علاقه شما به بورلسک در زندگی شما ظاهر شد؟

رقص در سال پنجم در زندگی من ظاهر شد. من عاشق جاز ، مد یکپارچهسازی با سیستمعامل ، به بوگی ووگی رفتم ، همه چیز به نوعی شروع به چرخیدن کرد. بعلاوه ، در برخی از مواقع ، به ویدیویی از اجرای رقصنده های بورلسک برخوردم. و ناگهان فکر کردم: چرا زندگی ام را با این ارتباط نمی دهم؟ زیرا ترکیب آن دشوار بود. من یک دوره داشتم که روزها در مدرسه کار می کردم ، بعد می نشستم و کتاب های مختلفی ترجمه می کردم و می شدم ، و عصر می رقصیدم. من خیلی خسته شده بودم ، اما هنوز نمی توانستم پول در بیاورم. و بعد من ، یک جوان 24 ساله ، دوباره خودم را معرفی کردم ، مثلاً در 45 سالگی و فهمیدم: چیزی فوراً نیاز به تغییر داشت! زیرا تصور اینکه در 24 سالگی چه اتفاقی در 20 سال آینده می افتد ، بدترین اتفاقی که می تواند برای یک شخص بیفتد. و سپس به عنوان دستیار مدیر هنری در بلژیک به من پیشنهاد کارآموزی شد. من رفتم ، تلاش کردم ، تصمیم گرفتم حرکت کنم ، اما آنها به من ویزا ندادند ، و من در مسکو ماندم. و پس از آن بود که من شروع به کار جدی در بورلسک کردم.

در آن روزها ، آیا می توانید یک معلم بورلسک در مسکو پیدا کنید؟

من به اردو های مختلف رقص می رفتم ، جایی که بعضی اوقات کلاسهای استادانه در بورلسک برگزار می شد. خوب ، و البته ، من فیلم های آموزشی زیادی را تماشا کردم.

از نمایش Dita Von Teese ، مطمئناً؟

Image
Image

دیو ام بنت / گتی ایماژ

من هرگز طرفدار خاص او نبوده ام. من معرفی 20-50 را بیشتر دوست داشتم. و من بعد از سال گذشته که برای اجرای او از برلین بازدید کردم ، عاشق او شدم. او فکر می کرد که من یک نوع la femme fatale سرد را می بینم ، اما معلوم شد که او زنده ، جذاب ، درخشان ، ملایم و بسیار کاریزماتیک است.

درباره بورلسك ، سوراخي روي زمين و پول

بورلسك در آغاز قرن گذشته با آنچه امروزه این ژانر است بسیار متفاوت است؟

آره. سپس بیشتر شبیه چیزی بود که امروزه به آن استریپتیز می گویند و اکنون جایگزین آن است.

تفاوت در چیست؟ برای ساختگی ها به ما بگویید

در بورلسک ، ما کاملاً و کاملاً اعداد خود را اختراع می کنیم. ما یک هنرمند کاملا خودمختار هستیم. برهنگی کامل در بورلسک ممنوع است.

اولین اجرای خود را به یاد دارید؟

در بهار سال 2012 در برخی از رستوران های بسیار عجیب در Tulskaya بود. من به شدت نگران شدم. به خاطر کدام؟ حداقل به این دلیل که روی صحنه سوراخ بزرگی وجود داشت و من می ترسیدم که پاشنه پا از آن عبور کند. اما همه چیز خوب پیش رفت. در ردیف اول هم سن و سال من نشسته بود که همه چیز را خیلی دوست داشت. و من برای او رقصیدم.

فکر می کنید مخاطبان متوجه شده اند که به چه چیزی رسیده اند؟ آیا می فهمید که هیچ استریپتیزی وجود نخواهد داشت؟

هنوز بسیاری از مردم این را درک نمی کنند. اما ما حق نداریم آنها را به این خاطر محكوم كنیم. ما فقط باید با مهربانی و عاشقانه یک نمایش خوب به آنها نشان دهیم. و همیشه ناامیدی وجود خواهد داشت. مسکو شهری 20 میلیونی است ، بنابراین نمی توانید همه را راضی کنید. کسی فکر می کند که من به اندازه کافی لباس خود را از تن نکرده ام ، کسی - این خیلی زیاد است.

آیا برای اولین بار در برابر حضور تماشاگران از لباس خود ترسناک بود؟

خب نه. و سپس ، و اکنون اطمینان دارم که این افرادی که از طریق برف ، شلختگی و تیرگی مسکو به نمایشگاه آمده اند ، یک چیز را می خواهند - اوقات خوشی را داشته باشند. و من این فرصت را دارم که حداقل برای یک دقیقه به آنها لبخند بزنم تا به آنها فرصت حواس پرتی را بدهم و فکر کنم زندگی خیلی بد نیست.

آنیا ، پانزده سال پیش "بورلسک مسکو" چه بود؟ آیا چیزی نیمه حاشیه ای بود؟

Burlesque همیشه و در همه جا کمی خرده فرهنگ با داستان ها و افسانه های خاص خود است ، و از این لحاظ ، Burlesque مسکو تفاوت چندانی با مثلاً برلین ندارد. فقط تعداد کمی از ما بودیم - به نظر می رسد پنج دختر 25-30 ساله. و همه تجربه بسیار کمی داشتند. بنابراین ، هیچ کس تصوری از نحوه انجام آن ، اتفاقات یا چگونگی انجام بهتر آن نداشت. ما در جستجوی راه خود از طریق یک روند نسبتاً طولانی آزمایش و خطا بوده ایم.

به دنبال راهی هستید؟ یا هنوز فرصتی برای کسب درآمد در ژانری است که تاکنون رقابت در آن کم بوده است؟

پس از آن هیچ کس درآمد زیادی کسب نکرد. مردم در روسیه از دو سال پیش دریافت پول عادی برای این کار را شروع کردند و سپس همه چیز با اشتیاق کامل ساخته شد. علاوه بر این ، هرکس هزینه لباس خود را نیز خود پرداخت کرده و هزینه آن بسیار مناسب است.من از این نظر شروع کردم - خودم همه چیز را دوختم.

صحبت از کدام یک است ، هزینه یک لباس رقصنده بورلسک به طور متوسط چقدر است؟

من فقط هزینه مواد را پرداخت می کنم ، بنابراین جدیدترین لباس من حدود 800 یورو هزینه دارد. قیمت یک جفت پنکه بین 600 تا 20000 یورو است. بنابراین ، به طور متوسط ، 50،000 روبل و بیشتر معلوم می شود.

درباره صداقت ، دوست و پیشنهادهای ناپسند

2012 کل اینترنت ، شبکه های اجتماعی و دوربین های تلفن های همراه است. آیا والدین شما می دانند شما چه می کنید؟

اصل من این است که همیشه باز و صادق باشم. بنابراین ، بله ، بلافاصله همه چیز را به اقوام بزرگتر خود نگفتم. اما حالا خاله ام خیلی از من حمایت می کند و حتی اگر فکر می کند مال من خیلی مناسب من نیست رژ لب می خرد. و مادر من یک زن بسیار عاقل است ، بنابراین او نگران من بود به همان روشی که مادران نگران همه کودکانی هستند که حرفه خلاق دارند. او باور نداشت که من می توانم خودم را سیر کنم. اما - من می توانم و مادرم به تمام نمایش های من در مسکو می آید و در صف اول می نشیند. و برادرم پیش من آمد. اما ، البته ، من در خانواده ام بسیار خوش شانس بودم و در واقع بسیاری از دختران مجبورند همه چیز را از نزدیکترین افراد پنهان کنند.

Image
Image

anjapavlova.com

مرد جوان شما

او همچنین بسیار از من حمایت می کند. علاوه بر این ، ما فقط در برنامه من با او ملاقات کردیم ، بنابراین او بلافاصله فهمید که خودش را درگیر چه چیزهایی کرده است. ما سه سال با هم هستیم

ببخشید که سوال کردم ، اما آیا شما اغلب پیشنهادهای ناپسند از طرف مردان دریافت می کنید؟

هر زن زیبایی چنین پیشنهادهایی را از مردان دریافت می کند. و من بلند ، لاغر ، موهای بلند و چشمان بزرگ دارم. اما ، می دانید ، مسئله اینجاست: قبل از بورلسك ، یعنی وقتی كه من به عنوان معلم معمولی مدرسه كار می كردم ، از این موضوع حتی بدتر بودم. چرا؟ فکر می کنم وقتی از صحنه پایین می آیم ، من - و بسیاری از مردم در این مورد صحبت می کنند - با هاله ای از غیرقابل دسترسی احاطه شده ام ، زیرا من تازه در این صحنه بوده ام. شما نمی توانید تا چنین بز کجی رانندگی کنید! نه ، مردان بعد از اجرا به من مراجعه می کنند ، اما معمولاً آنها نوعی مزخرف می گویند. بله - این تعجب اصلی بورلسك است: در نمایش های ما همیشه زنان در سالن بیش از مردان هستند. زنان از اینکه به افرادی مانند آنها نگاه می کنند خوشحال هستند ، فقط کمی جسورتر ، مهار نشده و آزاد. آنها از اینکه احساس می کنند می توانند چنین باشند خوشحال هستند.

بورلسک محبوب ترین ژانر در مسکو نیست. یک رقاص از کجا می تواند درآمد کسب کند؟ در رویدادهای شرکتی؟

دو سال پیش به همراه دوست دخترانم شروع به اجرای نمایش بانوان بورلسک در مسکو به سبک کلاسیک بورلسک کردیم و هر سه ماه یک بار با او در یکی از رستوران ها برنامه اجرا می کنیم. ما شروع به انجام مهمانی های بار کردیم ، که در برلین بسیار معمول است. خوب ، و البته احزاب شرکتی. به عنوان مثال ، یک مهمانی شرکتی بسیار عجیب گازپروم را به یاد می آورم که در آن تعداد هنرمندان بیشتر از تماشاگران بودند. خیلی عجیبه

آیا فرصتی برای جریان اصلی بورلسک کلانشهرها وجود دارد؟

همه چیز به سمت این می رود. به نظر من با نمایش ما نوعی روند را راه اندازی کردیم. امروز چهار نمایش در مسکو برگزار می شود!

درباره جوانب مثبت ، منفی و دختران

روزنامه نگاران مسن تر دوست دارند به جوانان بگویند که امروز آخرین کار روزنامه نگاری است. خوب ، و شما ، از اوج تجربه خود ، به یک دختر جوان توصیه می کنید که به بورلسک برود؟

من را منصرف نمی کنم. اما همچنین به ویژه پشتیبانی یعنی ، من به شما می گویم که از کجا شروع کنید ، اما "ظاهر و رمزهای عبور" را تحویل نمی دهم.

خوب. سپس فقط به من بگویید: مزایا و معایب این حرفه چیست؟

اوه ، من با جوانب مثبت شروع می کنم: ابراز وجود خلاق ، تعداد زیادی چیزهای زیبا در کمد لباس ، توانایی سفر و ارتباط با افراد جالب و ملاقات با یک مرد جوان - اگر ، البته ، چنین وظیفه ای وجود دارد. و حالا منفی ها. هر کار خلاقانه ، یعنی کار برای خودتان ، بسیار طاقت فرسا است. تمام زندگی شما یک ماراتن بی پایان و خودباوری دائمی است. بنابراین بگذارید یک دختر جوان (یا پسر!) جوانب مثبت و منفی را بسنجد.

توصیه شده: