اولسیا سودزیلوسکایا: "من سن خودم را احساس نمی کنم!"

فهرست مطالب:

اولسیا سودزیلوسکایا: "من سن خودم را احساس نمی کنم!"
اولسیا سودزیلوسکایا: "من سن خودم را احساس نمی کنم!"

تصویری: اولسیا سودزیلوسکایا: "من سن خودم را احساس نمی کنم!"

تصویری: اولسیا سودزیلوسکایا:
تصویری: کلیپ بچه محل از شهیاد 2024, آوریل
Anonim

ما دو سال پیش با اولسیا سودزیلوسکایا ملاقات کردیم. سپس او چنان عاشقانه و با عشق درباره خانواده اش صحبت كرد كه ما آرزو كرديم فرزند ديگري براي او آرزو كنيم. و اکنون یک معجزه است ، یک اتفاق - در ژانویه 2016 ، بازیگر زن دوباره مادر شد. پسر دوم او مایک به دنیا آمد. در مدت زمان کوتاهی ، اولسیا نه تنها شکل عالی خود را بدست آورد ، بلکه هم اکنون نیز به سختی کار می کند - او مشغول پروژه های جالب است و همچنین به عنوان نویسنده فیلمنامه خود را با عنوان جدیدی امتحان می کند.

Image
Image

اولسیا ، به "فال سال نو" ما برگردید. آیا واقعاً فرزندان بیشتری می خواستید؟

- بله ، سرزه و من (شوهر بازیگر ، سرگئی ژبان. - تقریباً. نویسنده) هر دو خواستیم. ما "جدی" به این مسئله پرداختیم ، حتی ماه خاصی را در تابستان برای اجرای "پروژه" برنامه ریزی کردیم. (می خندد) اما اجرای آن بلافاصله امکان پذیر نبود. برای مدت طولانی ، به همراه کارگردان با استعدادم ناتالیا مرکولووا و همسرش الکسی چوپوف ، فیلمنامه نویس ، ایده ساخت فیلم خودمان را پرورش دادیم و فیلمنامه ای برای آن آماده کردیم. بچه ها شخصاً نقشی شگفت انگیز برای من نوشتند. این رویای واقعی هر بازیگری است. ما دوره مقدماتی را شروع کردیم و "پروژه" خانواده من باید به تعویق افتاد. اما بعد معلوم شد که بودجه این فیلم کافی نیست. تابستان سال بعد به من پیشنهاد شد که در نقش Lyubov Orlova بازی کنم و من هم نمی توانستم از این بخشش سرنوشت امتناع کنم. وقتی فیلمبرداری فیلم "اورلووا و الکساندروف" به پایان رسید ، فهمیدم که دیگر نمی توان برنامه ما با سرزه را به تعویق انداخت. و بعد ناگهان پول فیلم ما با ناتالیا و الکسی درآمد. به طور کلی ، من هر دو رویای خود را همزمان تحقق بخشیدم! (می خندد)

اکنون زندگی تغییر کرده است ، زنان در سن چهل سالگی احساس جوان بودن ، سرشار از قدرت می کنند - از جمله برای تولد کودکان. آیا ترس و ترس نداشتید؟

- نه من سن خودم را اصلا احساس نمی کنم. من اغلب از شوهرم می پرسم چند سال دارم. او با ریاضی خوب است.

و شما نمی ترسید که از کار خود فاصله بگیرید

- من ترس نداشتم - مرخصی زایمان تمام می شود ، من به کار خود برمی گردم. من در تئاتر خدمت می کنم. و او قبلاً فیلمبرداری را آغاز کرده است. در حالی که نمی توانم جزئیات آن را فاش کنم ، این یک فیلم کمدی بسیار جالب است ، که در آن کارگردان و تهیه کننده خوش استعداد ستاره ای همه رنگ بازیگران ما را جمع کرده است.

و اشتیاق درونی شما چیست - اینکه با کودک در خانه بنشینید؟

- البته ، شما می خواهید همه جا به وقت خود باشید. یادت هست گفتم؟ اگر در خانواده همه چیز در "پنج" است ، پس از کار ، به عنوان یک قاعده ، در "C". اکنون همه چیز در خانه نظم دارد: عزیزانم خوشحال ، سالم ، گرما ، توجه ، عشق دریافت می کنند. بنابراین من یک دفترچه یادداشت خانوادگی ام دریافت کردم. (لبخند می زند.) و حالا می توانم با خیال راحت به کار خود برگردم و A را آنجا بگیرم.

شما ، ظاهراً ، جزو مادران دیوانه ای نیستید که کودک را لرزاندند

- چرا ، من در این گروه هستم ، و باید همه چیز را به روش عملی حل کنم - همانطور که می گویند ، بند ناف را ببرید. اگرچه من هنوز هم رابطه بسیار نزدیک و قدرتمندی با پسر بزرگم دارم. فکر می کنم میکوشا هم همینطور باشد.

Image
Image

WomanHit.ru

می توانید کودک را به چه کسی بسپارید؟

- من یک پرستار بچه دارم ، او یک حرفه ای واقعی است. و من بی اندازه از او سپاسگزارم. مایک در سن یک و نیم سالگی چیزهای زیادی می داند: او خودش با قاشق غذا می خورد ، درباره نیاز به مراجعه به اتاق توالت اطلاع می دهد ، تعداد زیادی کلمه را می داند. شاید ، در دوران کودکی ما ، آموزش و پرورش خیلی مهم نبود. در حال حاضر ادبیات خوب زیادی در مورد این مسائل وجود دارد. چگونه می توان مسئولیت دوره بارداری را با مسئولیت پذیری - برای پیگیری اینکه چه موسیقی گوش می دهید ، چه برنامه هایی را تماشا می کنید ، با چه کسی و چگونه ارتباط برقرار می کنید - و رشد در سنین پایین انجام داد. آن دسته از تکنیک هایی که ما به موقع با آرتمکا امتحان کرده بودیم ، اکنون به مایک داده اند - "ریاضیات و خواندن از گهواره" ، توضیحات دقیق و گفتگو در مورد همه چیز. آیا می دانید چرا بعضی از بچه ها مدت طولانی صحبت نمی کنند؟ زیرا ما سعی می کنیم تمام خواسته های آنها را حتی قبل از ابراز آنها برآورده کنیم.کودک باید انگیزه داشته باشد: «چه چیزی می توانم برای شما بیاورم؟ این اسباب بازی؟ یا این یکی؟ به من بگو! " - و سپس او سعی خواهد کرد چیزی را برای این بزرگسالان کسل کننده توضیح دهد.

احساس داشتن با فرزند اول و اکنون: آیا شما آرامتر شده اید؟

- آره. حکایت خوبی در این زمینه وجود دارد. با اولین فرزند ، همه چیز را می جوشانیم ، فیلتر می کنیم ، ضد عفونی می کنیم ، همه چیز را پاک می کنیم. با مورد دوم ، متفاوت است: شما نیازی به جوشاندن ندارید ، مهمترین چیز این است که گربه را از کاسه نخورید. و با سوم - اگر او از یک کاسه گربه بخورد ، این مشکلات گربه است. (می خندد) به نظر من با افزایش فرزندان خانواده ، مادران واقعاً آرامتر می شوند. البته ، این اولین احساس خود را می کند ، شما احساس می کنید بیش از حد مسئولیت دارید. و در "نگاه دوم" در حال حاضر برخی از آرامش وجود دارد. اگرچه حتی اکنون نیز گاهی اوقات نگاههای تحقیرآمیز دوستانم را به خود جلب می کنم و می فهمم که هر از گاهی به یک "مادر مضطرب" تبدیل می شوم.

آیا تما را برای این واقعیت آماده کرد که برادر کوچکتر داشته باشد؟

- آره. او می فهمید که چیزی شاد و جدی در شرف وقوع است و بسیار مشتاقانه منتظر این اتفاق بود. اتفاق می افتد که بچه ها به یکدیگر حسادت می کنند ، مخصوصاً وقتی همجنس هستند. سالمندان واکنش جدی نسبت به ورود نوزاد جدید به خانواده نشان می دهند ، او را به عنوان یک رقیب می بینند. خدا را شکر این اتفاق برای ما نیفتاد. موضوع خوشحال است که او یک برادر دارد: او را بغل می کند ، بغل می کند ، او را روی اسکیت بوردش سوار می کند ، اجازه می دهد با ماشین تحریر خود بازی کند ، همه چیز را به او یاد می دهد. حتی وقتی او از مدرسه دیر به خانه می آید ، نزد برادرش درس می خواند. این اتفاق می افتد که مایک به هیچ وجه نمی تواند فرنی خود را تمام کند و سپس آرتمکا یک تئاتر عروسکی برای ما ترتیب می دهد. (لبخند می زند.) من عاشق تماشای این عکس هستم.

خودتان متوجه نمی شوید که به جوان تر روی آورده اید؟

- ارشد وقت خود را بسیار شایسته "می گیرد". (می خندد) احتمالاً من و سرزه رفتار درستی داریم: ما از آرتیم می پرسیم چه چیزهای جالبی در مدرسه بود ، چه اتفاقات بد و خوبی در طول روز افتاد و چگونه می توانیم کمک کنیم. و خوشحال است که می تواند بگوید ما به زندگی او علاقه مند هستیم. بگذارید طولانی نشود ، اما این یک زمان با کیفیت است که با هم سپری شده ایم ، بدون صحبت با تلفن و این "صبر": اکنون من مکالمه را تمام می کنم ، آشپزی می کنم ، و شما فعلاً بنشینید. مدرسه واقعاً تلاش زیادی می خواهد. آخرین تجربه خانوادگی ما - این کار به زبان فرانسه تا دوازده شب تمام شد ، همه با هم. مطمئن هستم که تما می بیند که همه ما به همان اندازه نسبت به او توجه داریم و او را دوست داریم.

قبلاً او فعالیتهای مختلفی داشت: انگلیسی ، فرانسوی ، ورزشی ، آموزشگاه موسیقی

- می دانید ، کمی از آن رها شد. (می خندد.) و در مدرسه موسیقی درسهایی اضافه شد ، اکنون یک گروه کر لازم است. با خود فکر کردیم که اکنون آرتیم احتمالاً دست از تحصیل خواهد کشید - همانطور که می گویند ، "ساز را گرفت" ، ریتم را احساس کرد - و بس. اما نه. او پس از اولین درس در گروه کر به خانه آمد بسیار خوشحال! گفت در صف اول است. اعتقاد بر این است که اگر درک جهت کودک دشوار است ، باید به او فرصت داد هر کاری که می خواهد انجام دهد. علاوه بر این ، در عرض شش ماه ، کودک حق ندارد بگوید که دیگر نمی خواهد این کار را انجام دهد ، باید تحصیلات خود را تمام کند ، آموزش کامل. و فقط پس از شش ماه می تواند نظر خود را ابراز کند که آیا در بخش یا دایره بیشتر خواهد ماند. آرتم به انجام همه کارها با لذت ادامه می دهد. و با حجم کاری امروز ، او شنبه ها در مدرسه علوم کامپیوتر ثبت نام می کرد!

شما هم در سن او بسیار مصمم و پرشور بودید؟

- همه چیز با من راحت تر است: من دوازده سال است که ژیمناستیک ریتمیک انجام می دهم. من از پدرم سپاسگزارم: او مرا به اطراف حلقه گلدوزی که در ورودی بعدی قرار داشت نمی برد ، بلکه به یک مدرسه ورزشی می برد که مجبور شدم هفته ای چهل دقیقه از جنگل پیاده روی کنم. دوران کودکی من در زلنوگراد سپری شد و یک مدرسه ورزشی نسبتاً جدی وجود داشت. سپس به مسکو ، نزد پدر و مادر مادرم نقل مکان کردیم. در اینجا نیز من زمان زیادی را به ژیمناستیک اختصاص دادم ، کاملاً بارگیری کردم. احتمالاً از بچگی برای من راحت تر بوده است. من مجبور نبودم که انتخاب کنم ، والدینم و من ، همانطور که می گویند ، "به همان نقطه برخورد کردیم".

Image
Image

WomanHit.ru

آیا تحصیلات پسرتان را از نظر مالی تشویق می کنید؟

- در هیچ موردی برای مطالعه - انگیزه دیگری باید وجود داشته باشد.در پایه های پایین تر ، ارزش تشویق کودک برای یادگیری با برخی از سوغاتی ها ، برچسب ها را دارد. آنها اکنون بسیار جالب هستند - با پد های لاستیکی ، رایحه های مختلف. اما برای کارهای خانگی ، آرتمکا از ما "حقوق" می گیرد.

حقوق؟

- گاهی اوقات پسرم و شستن کف یا نظافت برگها در خیابان را پیدا می کنم. او می داند که با انجام کارهای خانه پاداش پولی دریافت خواهد کرد.

او چگونه پول خود را خرج می کند؟

- آرتم قبلاً یاد گرفته که چگونه پس انداز کند. او قادر است ، چیز جالبی را در فروشگاه دیده ، منتظر بماند ، پول جمع کند و بلافاصله آن را برای چیزهای ناچیزی خرج نکند.

این اتفاق می افتد که او شیطان است ، می خواهد چیزی بخرد؟

- اتفاق می افتد من فکر می کنم این برای کودکان طبیعی است. (می خندد) من آنها را می فهمم - چنین انتخابی! سریوزا می گوید که در کودکی سه اسباب بازی داشت: یک ماشین تحریر ، یک سری سرباز اسباب بازی و یک لوله و من دو توله سگ کوچک داشتم که آنها را دوست داشتم و برای آنها لباس دوختم. از بچه های مدرن چه می خواهید ، وقتی هواپیما از فرمان ریموت آنها بلند می شود ، عروسک یک شوهر و یک قلعه دارد و شما می توانید یک ATV به خانه دوست خود برانید. (می خندد) ما واقعاً می خواهیم به فرزندمان بیاموزیم که سپاسگزار باشد ، تشکر کند. و تنها چیزی که ما هرگز از او رد نمی کنیم خرید کتاب است.

اکنون محدودیت حرکتی دارید یا در سفرها کودک خود را با خود می برید؟

- اولین باری که با پسر کوچکمان به مسافرت رفتیم ، او چهار ماهه بود. مایک دریا را دید و حالا این کلمه را با لذت می گوید. بنابراین ما خود را محدود نمی کنیم ، در مورد مسافرت با نوزاد آرام هستیم. سریوزا همه کارها را انجام می دهد تا اطمینان حاصل کند که چنین فرصتی داریم.

آیا رابطه شما به نوعی تغییر کرده است؟

- آره. می دانید ، این یک داستان شگفت انگیز است. از روانشناسی شناخته شده است که اگر با یکدیگر رابطه برقرار کنید ، پس روابط با کودکان به خودی خود ایجاد می شود. وقتی من و شوهرم وقت و توجه بیشتری را به یکدیگر اختصاص دادیم ، فرصت و فرصت بیشتری برای تحصیل با پسرانمان ظاهر شد. من و سرزه می توانیم عصر ، در یک رستوران بنشینیم ، با هم قرار ملاقات بگذاریم ، مایک را با هم استحمام کنیم (خیلی خشنود است که یک خرده دست را در آغوش بگیریم!) ، در رختخواب آرتیوم کنار هم بخوابید ، او را بخوابانید و گوش دهید به داستانهایی درباره ماجراهای مدرسه می پردازد و بعداً بی سر و صدا از اتاق بیرون می رود و سعی می کند او را از خواب بیدار نکند و متوجه می شود که ما چه نوع والدین بالغی هستیم!

اولسیا ، در واقع ، اولین سوالی که می خواستم از شما بپرسم: چگونه بعد از زایمان خیلی زیبا به نظر برسیم؟

- این کار روی خودتان است. (می خندد) هنگام تغذیه ، همه چیز خیلی ترسناک نیست ، این نیاز به ذخایر بدن دارد ، شما واقعاً نمی خوابید و احتمالاً به همین دلیل است که وزن خود را کاهش می دهید. اما سپس کاملاً فعالانه شروع به چاق شدن می کنید. انتخاب غذای مناسب مهم است. من از مارگاریتا کورولوا ، متخصص تغذیه ، چیزهایی آموختم ، که به من کمک کرد بعد از ترک ورزش ، بعد از اولین بارداری و همین حالا شکل بگیرم. ورزش برای همه مناسب است - سی اسکات صبح ، در صورت امکان شنا - و بعد از مدتی بازتاب در آینه شروع به پسندیدن می کند.

شما احساس نوعی "خانم آهنین" را ایجاد می کنید. آیا گاهی به خودتان زیاده روی می کنید؟ اجازه می دهید مثلاً کیک بخورم؟

- من اگر می توانم این طور بنشینم و یک دفعه یک کیک کامل بخورم ، من خوشبخت ترین فرد خواهم بود. من می توانم این تصویر را جلوی خودم ببینم. به دلایلی ، من آن کیک را با رزهای روغنی از دوران کودکی ارائه دادم ، یادتان هست؟ احتمالاً اگر یک "مدوویک" لوکس بود ، می توانستم بر آن مسلط شوم. راستش ، من هنوز چنین آزمایشاتی انجام نداده ام. اما به خودم اجازه می دهم تنبل باشم. نه برای مدت طولانی ، حدود ده دقیقه. و بعد فکر می کنم: "اینجا دروغ می گویم و زندگی بدون من ادامه دارد." از جا پریدم ، تلفن ، فیلمنامه را گرفتم - و داخل ماشین شدم.

و چگونه محبوب خود را دوست دارم؟

- من همه به خانواده یا حرفه اختصاص داده ام. اگر منظورتان هر ماساژ جادویی است که انجام می دهم ، به این دلیل است که من به زودی شلیک می کنم. یا مانیکور. من پیش استاد می روم زیرا می دانم: فردا یک جلسه عکس دارم و یک نمای کلوزآپ برگزار می شود ، همه چیز باید عالی به نظر برسد. اولین کارگردان من ، ولادیمیر پوتاپوف ، که هنوز هم او را با احتیاط یاد می کنم و یک فرد اِست است ، به من آموخت که در خودم یک زن را دوست داشته باشم."اولسیا ، مهم نیست که در زندگی چه اتفاقی می افتد ، سر و دستان دختر باید همیشه مرتب باشند." سپس ، در سن چهارده سالگی ، من کاملاً این فکر را درک نکردم. و بعداً متوجه شدم كه مردان اغلب به موها و دستهای آراسته توجه می كنند. گرانترین هدیه برای خود عزیز ، زمان است. وقت آن است که با یک کتاب یا فیلم برای حفظ حریم خصوصی در کنار شوهر ، فرزندان خود باشید.

Image
Image

WomanHit.ru

آیا تعطیلات برای مرخصی زایمان بر فرم کار تأثیرگذار بوده است؟

- ما در خانواده خود یک جمله داریم: "اولسیا مدت زیادی است که اجرایی ندارد." (می خندد) این بدان معناست که من بیش از حد احساساتی می شوم و شروع به درگیری غیرضروری با همه اطرافم می کنم. لحظاتی وجود داشت که من از پختن بورچ و کیک های مورد علاقه خود لذت واقعی را تجربه کردم و به طور کلی در جایی از خانه تلاش نمی کردم. اما خیلی زود این جمله از زبان یکی از نزدیکانش شنیده شد. و مشخص شد (به خصوص برای من) این حرفه ، بدون آنکه به راحتی نمی توانم زندگی کنم ، نیاز به دانش جدید و بازگشت به کار دارد.

هنوز پتانسیل خلاقیت خود را احساس می کنید

- من می خواهم در سینما و تئاتر بازی کنم. و فکر می کنم روزی مدیر کسی خواهم شد. من آن را خواندم: برای اینکه یک شخص کاملاً خوشحال باشد ، در طول زندگی خود باید خودش را در هفت حرفه امتحان کند. من کاملا در حرفه خودم خوشحالم!

اولسیا ، آیا در زندگی خود بحران هایی داشته اید؟

- قطعا. حدس می زنم چرا این سوال را می پرسید. حدس می زنم از شخصی که حالش خوب است و مثل لوکوموتیو به جلو می شتابد ، احساس می کنم. من عادت ندارم تجربیات جدی خود را به مردم نشان دهم. می توانم آنها را با مادر و بهترین دوستم به اشتراک بگذارم. هر اتفاقی که برایم بیفتد و دراماتیک باشد ، در حرفه بیان خواهم کرد: روی صحنه یا در قاب. این اتفاق افتاده است که افراد اطراف من مثبت و بسیار با نشاط هستند. یادم می آید که سرزه را شناختم و بلافاصله فکر کردم: چه شخصیتی درخشان و خندان ، چقدر با او شاد و آرام است. برای من خوشایندتر است که در همه جا یک افسانه و یک معجزه پیدا کنم و به چیز منفی نپردازم. والدین این را آموزش دادند. اکنون ما در حال ایجاد یک افسانه در اطراف فرزندان خود هستیم ، که آنها با خوشحالی به آن اعتقاد دارند.

بله ، همانطور که با دنیا ارتباط دارید ، با شما نیز چنین است

- شاید آره. من می خواهم شاد باشم. اگر چیزی مناسب شما نیست ، ابتدا باید خودتان را بفهمید - چرا در موقعیتی مشابه قرار گرفتید. و همیشه به دنبال لحظه هایی باشید که شما را خوشحال می کنند!

توصیه شده: